زندگینامه استاد شهید مطهری
ولادت و تحصیلات
شهید مرتضى مطهرى در آستانه قرن چهاردهم هجرى شمسى , در سیزدهم بهمنماه 1298 ه . ش , مطابق با 12 جمادی الاولی سال 1338 ه . ق , در شهرستان (فریمان) استان خراسان در یک خانواده اصیل و نجیب و روحانى دیده به جهان هستىگشود . پدرش عالم بزرگوار آیت الله شیخ محمد حسین مطهرى ( ره ) بود که در تبلیغ دین مبین اسلام به حق آن چه در توان داشت , انجام داد .
دروس ابتدایى را در مکتب و در نزد پدر بزرگوار خود آموخت , در (فریمان) به مدرسه مى رفت و به آموختن علاقه وافرى داشت . به سال 1311ه . ش , در حالى که بیش از 12 سال نداشت جهت فراگیرى علوم اسلامى عازمشهر مقدس مشهد شد , در طول اقامت پنج ساله در حوزه علمیه مشهد توانست منطق , فلسفه , حقوق اسلامى , ادبیات عرب و بخشى دیگر از علوم اسلامى رابه خوبى فراگیرد ولى این همه نتوانست آن انسان تشنه درک حقایق و معارف را سیراب سازد .
علاقه عجیبى به مساله فلسفه الهى و توجیه هستى و انسان و عرفان و توحیدو جهان در او ایجاد شده بود و پیوسته داشت
دوران طلبگى استاد از زبان خودش
تا آن جا که من از تحولات روحى خود به یاد دارم از سن 13 سالگى ایندغدغه در من پیدا شد و حساسیت عجیبى نسبت به مسایل مربوط به خدا پیداکرده بودم پرسشها البته متناسب با سطح فکرى آن دوره یکى پس از دیگرىبراندیشه ام هجوم مىآورد .
در سال هاى اول مهاجرت به قم که هنوز از مقدمات عربى فارغ نشده بودم چنان در اندیشه هاى خود غرق بودم که شدیدا میل به تنهایى در من پدید آمده بود .
مى خواستم تنها با اندیشه هاى خود به سر برم در آن وقت نمى خواستم درساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع دیگرى بیندیشم . گاهى با خودمى اندیشیدم که آیا اگر به جاى این تحصیلات رشته اى از تحصیلات جدید راپیش مى گرفتم بهتر نبود ؟ طبعا با روحیه اى که داشتم و ارزشى که براىایمان و معارف معنوى قائل بودم , اولین چیزى که به ذهنم رسید این بود که در آن صورت وضع روحى و معنوى من چه مى شود ؟
آن ایام تازه با حکمت الهى اسلامى آشنا شده بودم و آن را نزد استادى که برخلاف اکثریت قریب به اتفاق مدعیان و مدرسان این رشته صرفا داراى یک سلسله محفوظات نبود بلکه الهیات اسلامى را واقعا چشیده و عمیق ترین اندیشه هاى آن را دریافته بود و با شیرین ترین بیان آنها را بازگویى مى کرد, مىآموختم . لذا آن روزها و مخصوصا بیانات عمیق و لطیف و شیرین استاد از خاطره هاى فراموش ناشدنى عمر من است .
حضور فعال استاد در مبارزات سیاسى
استاد مطهرى ( ره ) مرد مبارزه و سیاست بود . استاد از اول نهضت امام خمینى ( رض ) با ایشان هماهنگ و هم صدا بود و با رهبرى فقید انقلاب پیوسته رابطه نزدیک داشت و از جانب رهبر ماموریت هایى به استاد محول مى شد .
در دوران تبعید حضرت امام در نجف اشرف شهید مطهرى ( ره ) پل ارتباطى بین ایشان و اقشار انقلابى ایران به شمار مى رفت و وقتى که امام درپاریس بودند به ملاقات امام مى رفتند .
در پانزده خرداد ( 1342 ه . ش) , از جمله کسانى بودند که بخاطر شرکت فعال در نهضت اسلامى ملت ایران از طرف رژیم طاغوت بازداشت شدند .
استاد با فدائیان اسلام ارتباط نزدیک داشته و در نقش یک مشاور پرتوان آنها را در جریانهاى سیاسى راهنمایى مى نمودند .
شهید مطهرى ( ره ) در سالهاى سیاه (56 13 ه . ش) , با حضور گسترده دردانشگاه ها و تدریس و ایراد سخنرانیهاى متعدد در تربیت انقلابى جوانان نقش بسیار موثرى ایفا نمود .جلوه هایى از شخصیت استاد
استاد مطهرى ( ره ) , معلم و مرشد بزرگ انقلاب , هم عزت خون شهیدان راه حق را پشتوانه شخصیت کم نظیر خود داشت و هم کرامت اندیشه و قلم علماى ربانى را . او که عمرى را در سنگر پاسدارى از ارزشهاى مکتبى به دفاع از میراث گرانقدر پیامبر( ص) و ائمه (ع ) گذارنده بود و در لحظه لحظه حیات پربارش , با هر کجى و انحراف و اندیشه هاى ناخالص مبارزه کرده بود , توانست با تکیه بر دانش گسترده و نبوغ کم نظیر و بالاتر ازاین دو, ایمان و خلوص سرشار خود, بلندترین گامها را در راه روشنگرىاسلام ناب و اصیل بردارد .
او علیرغم تبلیغات بدخواهان و با وجود هزاران هزار دست هاى پنهان وآشکار که نیت تلاششان مسخ چهره اسلام و تحریف حقیقت آن بوده و هست تفکرصحیح اسلامى را که خود در محضر اساتیدى همچون امام خمینى (رض) فراگرفته بود , با بیانى در غایت شیوایى که حاصل سالها تدریس در حوزه ودانشگاه و تماس با اقشار مختلف مردم از طریق منبر و خطابه بود به جامعه و نسل جوان تشنه و جویاى حقیقت عرضه کند .
استاد مطهرى ( ره ) حماسه و اسطوره هاى فراموش ناشدنى از ایثار و عشق ومجاهدت از خود به یادگار گذاشت این عالم ربانى و شخصیت روحانى درباره نقش شهید چنین مى گوید : شهید حماسه آفرین است .
بزرگترین خاصیت شهید حماسه آفرینى است , لذا اسلام همیشه نیازمند به شهید است , چون همیشه نیازمند به حماسه آفرینى است . هیچ وقت خون شهیده در نمى رود خون شهید بر زمین نمى ریزد , هر قطره اش تبدیل به صدها قطره وهزاران قطره بلکه به دریایى از خون مى گردد و در پیکر اجتماع وارد مى شود .
پیامبر ( ص ) فرمود : هیچ قطره اى در مقیاس حقیقت در نزد خدا از قطره خونى که در راه خدا ریخته شود , بهتر نیست .
شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانى شدن و پرتوافکندن است تا دیگران در این پرتو که به بهاى نیستى او تمام شده, بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند آرى شهدا شمع محفل بشریتند , سوختند و محفل بشریت را روشن کردند اگر این محفل تاریک مى ماند , هیچ دستگاهى نمى توانست کار خود را آغاز کند و یا ادامه دهد .
او در همه مراحل زندگى یک مجاهد واقعى بود , زندگى او جهاد فى سبیلالله بود که بر شهادت منتهى شد . خداوند متعال هم بنابه وعده خود والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا عمل فرمود و در همه حال مددکار وراهنماى او بود .
حیات او در حقیقت سراسر سازندگى بود که به دو مرحله تقسیم گردید :ساختن خود و ساختن جامعه . وى هیچ گاه از یکى از دو گونه سازندگى نیاسود بلکه مانند همه مردان خدا و مصلحان راستین غالبابه هر دو نوع سازندگىاشتغال داشت زیراتنهادر مراحل اولیه سیر تکاملى انسان میان این دو نوع سازندگى ترتیب وجود دارد , اما همینکه این چند گام را برداشت و اندکى به سلاح دانش و تقوا مجهز گردید , مانعى ندارد که دست دیگران را بگیرد و باخود به جلو ببرد .
آرى مطهرى ( ره ) معلم اخلاق و تقوا بود و دلش به اسلام مى سوخت و همیشه در فکر پیشرفت اسلام در اقصى نقاط کشور بود , آن چه باید درباره او نوشت آن است که وى خدمات ارزشمندى به اسلام و علم نمود . او که در اسلام شناسىو فنون مختلف اسلام و و قرآن کریم کم نظیر بود , عمر شریف و ارزنده خودرا در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجرویها و انحراف سرسختانه مبارزه کرد .
از استاد شهید آثار متعددى منتشر شده و نزدیک به سى هزار برگ یادداشت و فیش تحقیقى باقیمانده است . هر چند که با ترور ناجوانمردانه , در دل شب , بزرگترین چهره علم و فضیلت و مغز متفکر اسلام استاد بزرگوار وفیلسوف عالیقدر را از ما گرفتند و جهان اسلام را به سوگ او نشاندند اما دشمنان اسلام از این نکته غافل بودند که خون پاک استاد شهید مطهرى ( ره ) در دل هاى میلیون ها مسلمان دیگر به جوش مىآید و آنان را چون رودى خروشان در مسیر انقلاب به تلاطم مى کشاند تا بار دیگر فریاد کوبنده و مشت هاىگره خورده و اراده و عزمشان در تداوم راه امام خمینى ( رض ) بنیانگذارجمهورى اسلامى ایران به اثبات برسانند .
جلوه هایى از شخصیت استاد
استاد مطهرى ( ره ) , معلم و مرشد بزرگ انقلاب , هم عزت خون شهیدان راه حق را پشتوانه شخصیت کم نظیر خود داشت و هم کرامت اندیشه و قلم علماى ربانى را . او که عمرى را در سنگر پاسدارى از ارزشهاى مکتبى به دفاع از میراث گرانقدر پیامبر( ص) و ائمه (ع ) گذارنده بود و در لحظه لحظه حیات پربارش , با هر کجى و انحراف و اندیشه هاى ناخالص مبارزه کرده بود , توانست با تکیه بر دانش گسترده و نبوغ کم نظیر و بالاتر ازاین دو, ایمان و خلوص سرشار خود, بلندترین گامها را در راه روشنگرىاسلام ناب و اصیل بردارد .
او علیرغم تبلیغات بدخواهان و با وجود هزاران هزار دست هاى پنهان وآشکار که نیت تلاششان مسخ چهره اسلام و تحریف حقیقت آن بوده و هست تفکرصحیح اسلامى را که خود در محضر اساتیدى همچون امام خمینى (رض) فراگرفته بود , با بیانى در غایت شیوایى که حاصل سالها تدریس در حوزه ودانشگاه و تماس با اقشار مختلف مردم از طریق منبر و خطابه بود به جامعه و نسل جوان تشنه و جویاى حقیقت عرضه کند .
استاد مطهرى ( ره ) حماسه و اسطوره هاى فراموش ناشدنى از ایثار و عشق ومجاهدت از خود به یادگار گذاشت این عالم ربانى و شخصیت روحانى درباره نقش شهید چنین مى گوید : شهید حماسه آفرین است .
بزرگترین خاصیت شهید حماسه آفرینى است , لذا اسلام همیشه نیازمند به شهید است , چون همیشه نیازمند به حماسه آفرینى است . هیچ وقت خون شهیده در نمى رود خون شهید بر زمین نمى ریزد , هر قطره اش تبدیل به صدها قطره وهزاران قطره بلکه به دریایى از خون مى گردد و در پیکر اجتماع وارد مى شود .
پیامبر ( ص ) فرمود : هیچ قطره اى در مقیاس حقیقت در نزد خدا از قطره خونى که در راه خدا ریخته شود , بهتر نیست .
شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانى شدن و پرتوافکندن است تا دیگران در این پرتو که به بهاى نیستى او تمام شده, بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند آرى شهدا شمع محفل بشریتند , سوختند و محفل بشریت را روشن کردند اگر این محفل تاریک مى ماند , هیچ دستگاهى نمى توانست کار خود را آغاز کند و یا ادامه دهد .
او در همه مراحل زندگى یک مجاهد واقعى بود , زندگى او جهاد فى سبیلالله بود که بر شهادت منتهى شد . خداوند متعال هم بنابه وعده خود والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا عمل فرمود و در همه حال مددکار وراهنماى او بود .
حیات او در حقیقت سراسر سازندگى بود که به دو مرحله تقسیم گردید :ساختن خود و ساختن جامعه . وى هیچ گاه از یکى از دو گونه سازندگى نیاسود بلکه مانند همه مردان خدا و مصلحان راستین غالبابه هر دو نوع سازندگىاشتغال داشت زیراتنهادر مراحل اولیه سیر تکاملى انسان میان این دو نوع سازندگى ترتیب وجود دارد , اما همینکه این چند گام را برداشت و اندکى به سلاح دانش و تقوا مجهز گردید , مانعى ندارد که دست دیگران را بگیرد و باخود به جلو ببرد .
آرى مطهرى ( ره ) معلم اخلاق و تقوا بود و دلش به اسلام مى سوخت و همیشه در فکر پیشرفت اسلام در اقصى نقاط کشور بود , آن چه باید درباره او نوشت آن است که وى خدمات ارزشمندى به اسلام و علم نمود . او که در اسلام شناسىو فنون مختلف اسلام و و قرآن کریم کم نظیر بود , عمر شریف و ارزنده خودرا در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجرویها و انحراف سرسختانه مبارزه کرد .
از استاد شهید آثار متعددى منتشر شده و نزدیک به سى هزار برگ یادداشت و فیش تحقیقى باقیمانده است . هر چند که با ترور ناجوانمردانه , در دل شب , بزرگترین چهره علم و فضیلت و مغز متفکر اسلام استاد بزرگوار وفیلسوف عالیقدر را از ما گرفتند و جهان اسلام را به سوگ او نشاندند اما دشمنان اسلام از این نکته غافل بودند که خون پاک استاد شهید مطهرى ( ره ) در دل هاى میلیون ها مسلمان دیگر به جوش مىآید و آنان را چون رودى خروشان در مسیر انقلاب به تلاطم مى کشاند تا بار دیگر فریاد کوبنده و مشت هاىگره خورده و اراده و عزمشان در تداوم راه امام خمینى ( رض ) بنیانگذارجمهورى اسلامى ایران به اثبات برسانند .
خواب استاد
استاد مطهرى ( ره ) در سالهاى اخیر گرایش عجیب به سیر و سلوک و عرفان پیدا کرده بود و هر شب بعد از نماز مغرب و عشاء , یک یا چند سوره ازقرآن را با صوتى خوش تلاوت مى کرد و نیمه شب براى به جا آوردن نماز شب برمى خاست , شبى قبل از شهادت , استاد خوابى مى بیند که از زبان خودش مى شنویم :
خواب دیدم که با رهبر انقلاب در شهر مکه و در مقابل کعبه قرار دارم ناگهان در کعبه باز شد و چهره اى نورانى حضرت نمودار گشت امام فرمودند که ایشان رسول خدا هستند . . . چشمان پیامبر اکرم ( ص ) بر امام خیره شده بود وقتى که خدمت رسول خدا ( ص ) رسیدیم حضرت امام را در آغوش کشیدند و پیشانى ایشان را بوسیدند اما بعد به طرف من برگشتند و لبهاى مرا چند بار غرقه در بوسه کردند .
استاد با هیجان و التهاب عجیبى که در روحش پیدا شده بود از خواب بیدارمى شود و در مورد تعبیر خواب خود مى گوید : در آینده نزدیک تحول بزرگى درزندگى من پیش خواهد آمد .
شهادت
نسیم جان بخش و عطر آگین شهادت قبل از نیل به فوز اکبر و لقاى دوست به مشام استاد عالیقدر رسیده و بوسه بر لبانش زده و او را سرمست کرده بود .
سرانجام 12 اردیبهشت ماه 1358 ه . ش فرا رسید آن شب بعد از برگزارى نماز مغرب و عشا استاد راهى منزل دکتر سحابى شد . زیرا مى بایست در جلسه مهمى با حضور اعضاى شوراى انقلاب اسلامى شرکت کند . بعد از برگزارى جلسه حدود ساعت 5 / 10 شب به همراه مهندس کتیرایى از منزل دکتر سحابى خارج مى شود . هنوز به سر کوچه نرسیده بود که ناگهان صداى تیرى سکوت شب را درهم مى شکند و مغز متفکر جامعه اسلامى را به نشانه مى رود .
دست جنایتکار استکبار جهانى از آستین گروهک مزدور ( فرقان) بیرون آمده و آن اسوه فضیلت و تقوا و سمبل شرف و آزادگى را به خون خویش آغشته مى سازد . روز پنجشنبه سیزدهم اردیبهشت از طرف رهبر فقید انقلاب عزاى عمومى اعلام مى گردد .
پیکر پاک آن فیلسفوف عالیقدر در میان حزن و اندوه فروان مردم تهران وقم تشییع و در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها نزد آرامگاه استاد شیخ عبدالکریم حایرى به خاک سپرده مى شود . روحش شاد و راهش پر راهروباد .
دست طلب از دامن معشوق نگیرند
عشاق گر از سختى ایام بمیرند
پیام امام خمینى ( رض )
به مناسبت شهادت استاد مطهرى ( ره )
اینجانب به اسلام و اولیاى عظیم الشان و به ملت اسلام و به خصوص ملت مبارز ایران ضایعه تاسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف وفقیه عالى مقام مرحوم آقاى حاج شیخ مرتضى مطهرى (ره) را تسلیت و تبریک عرض مى کنم .
تسلیت در شهادت شخصى که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کج روى ها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد وتسلیت در شهادت مردى که در اسلام شناسى و فنون مختلف اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود .
من فرزند بسیار عزیرى را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که ازشخصیتهایى بود که حاصل عمرم محسوب مى شد . در اسلام عزیز با شهادت این فرزند برومند و عالم جاودانه ثلمه اى وارد شد که هیچ چیزى جایگزین آن نیست .
و تبریک از داشتن این شخصیت هاى فداکار که در زندگى و پس از آن باجلوه خود , نور افشانى کرده و مى کنند . و من در تربیت چنین فرزندانى که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات مى بخشند و به ظلمتهاى نور مى افشانند به اسلام بزرگ مربى انسانها و به امت اسلامى تبریک عرض مى کنم .
من اگر چه فرزند عزیزى که پاره تنم بود از دست داده ام لکن مفتخرم که چنین فرزندانى در اسلام وجود داشت و دارد . مطهرى (ره) که در طهارت روح و قوت ایمان وقدرت بیان کم نظیر بود رفت و به ملا اعلا پیوست لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامى و علمى و فلسفى اش نمى رود .
ترورهانمى توانندشخصیت انسانى مردان اسلام را ترور کنند , آنان مى دانندکه به خواست خداى تواناملت مابارفتن اشخاص بزرگ در مبارزه علیه فساد واستبداد و استعمار مصمم تر مى شوند . ملت راه خود را یافته و در قطع ریشه هاى گندیده رژیم سابق و طرفداران منحوسآن از پاى نمى نشینند .
اسلام عزیز با فداکارى و فدایى دادن عزیزان رشد نمود , برنامه اسلام ازعصر وحى تا کنون بر شهادت توام با شهامت بوده , قتال در راه خدا و راه مستضعفین در راس برنامه هاى اسلام است , ( وما لکم لا تقاتلون فى سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان ) اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده وبا این رفتارغیر انسانى مى خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در اسلام را بترسانند .
آنها گمان نکردند که از هر موى شهیدى از ما و از هر قطره خونى که به زمین مى ریزد , انسان هاى مصمم و مبارزى بوجود مىآید , شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید و الا فرد هر چه بزرگ باشد , براى اعاده چپاولگرى سودى ندارد .
ملتى که با اعتماد به خداى بزرگ و براى احیاى اسلام بپاخاسته با این تلاش هاى مذبوحانه عقب گرد نمى کنند , ما براى فداکارى حاضر و براى شهادت در راه خدا مهیا هستیم .
این جانب روز پنجشنبه 13 اردیبهشت 58 را براى بزرگداشت شخصیتى فداکارو مجاهد در راه اسلام و ملت عزاى عمومى اعلام مى کنم و خودم در مدرسه فیضیه روز پنجشنبه به سوگ مى نشینم از خداوند متعال براى آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران و براى اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت مى نمایم , سلام برشهداى راه حق و آزادى .
آثار:
مطهری یکی از پرکارترین نویسندگان و عالمان مسئول دین در دوران معاصر است.تا تاریخ نگارش این فصل در (دیماه 76) 11 مجلد بزرگ مجموعه آثار وی ویرایش و منفتح شده است، (در واقع 14 جلد است، ولی مجلدات 8، 11، 12 هنوز منتشر نشده است) و با لحاظ کردن حجم نوارهای سخنرانی که بشکل کتاب عرضه شده یا می شوند و همچنین دست نوشته ها و چاپ مجدد و ویرایش شده دیگر آثار مطهری به نظر می رسد که این مجموعه به رقم معتنابهی بالغ گردد.مطهری از نگاه آثارش بیش از هر چیز یک متکلم یعنی مدافع عقاید دین با استفاده از عقل است.
با توجه به این که، مطهری این دفاع کلامی را به حوزه های اجتماعی نیز گسترش داده و بررسی آثار وی بهترین بیانگر حساسیتهای اجتماعی روحانیون و اندیشمندان شیعی در مذهب در عصر ماست.همانگونه که در قسمت خاصه های اندیشمندان ذکر شد، مخاطب قرار دادن جوانان، یک اصل مهم بود و این در آثار مطهری و علی شریعتی که پس از وی گفته خواهد شد، برد و گسترش بیشتری یافته است.مطهری در امر سازماندهی دین و مساله اصلاح طلبی در داخل، روحانیت و مرجعیت فعال بود و یکی از نویسندگان کتاب «مرجعیت و روحانیت » (1340) پس از فوت بروجردی است.او همچنین سعی داشت که بر تبلیغات و نگرشهایی که جدایی اسلام و ایران را تشویق می کردند، با نگارش کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران » پاسخ بدهد.مطهری در دفاع از جنبه های اعتقادی - اجتماعی اسلام ابایی نداشت که در نقش مقاله نویس در مجله «زن روز» در دوران حکومت محمد رضا شاه ظاهر شود.این مجله در میان اهل دین، چهره موجهی نداشت، ولی مطهری در این مجله به مسائل زنان پرداخت.دو اثر مهم مطهری در امر حقوق زنان و چهره اجتماعی آنان «نظام حقوق زن در اسلام » و «مساله حجاب » است.
مبارزه با الحاد و نفوذ اعتقادی مارکسیسم یکی دیگر از جنبه های کلامی مطهری را تشکیل می داد.
«علل گرایش به مادیگری » یک بررسی آسیب شناسانه از نفوذ مادیگری در جامعه ایران است.شرح و توضیحات وی بر مجلدات اصول فلسفه و روش رئالیسم از استادش یعنی علامه طباطبایی، بخشی دیگر از فعالیتهای فلسفی - کلامی مطهری است.اثر یاد شده و همچنین «شرح بر منظومه » و آثاری از این دست، تلاشی ایضاح گرایانه در بعد فلسفی اندیشه اسلامی است.همچنین باید به تفسیر برخی از سور قرآن اشاره کرد.خلاصه باید اذعان داشت که مطهری حجم عظیمی از آثار را در زمینه های مختلف بوجود آورد که برای علاقمندان و پژوهشگران منبع کم نظیری از مباحث اسلامی و اجتماعی را رقم زده است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ