زندگینامه حضرت مهدی(ع)
ولادت
ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نیمه شعبان سال 255یا 256هجری بود پس از اینکه دو قرن و اندی از هجرت پیامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادی ( ع ) و امام یازدهم حضرت عسکری ( ع ) رسید ، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار ، نگرانی هایی پدید آمد . علت آن اخبار و احادیثی بود که در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسکری ( ع ) فرزندی تولد خواهد یافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احادیثی که بخصوص از پیغمبر ( ص ) رسیده بود ، این مطلب زیاد گفته شده و به گوش زمامداران رسیده بود در این زمان یعنی هنگام تولد حضرت مهدی ( ع ) ، معتصم عباسی ، هشتمین خلیفه عباسی ، که حکومتش از سال 218هجری آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد این اندیشه - که ظهور مصلحی پایه های حکومت ستمکاران را متزلزل می نماید و باید از تولد نوزادان جلوگیری کرد ، و حتی مادران بیگناه را کشت ، و یا قابله هایی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاریخ نظایری دارد . در زمان حضرت ابراهیم ( ع ) نمرود چنین کرد . در زمان حضرت موسی ( ع ) فرعون نیز به همین روش عمل نمود . ولی خدا نخواست . همواره ستمگران می خواهند مشعل حق را خاموش کنند ، غافل از آنکه ، خداوند نور خود را تمام و کامل می کند ، اگر چه کافران و ستمگران نخواهند در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری ( ع ) نیز داستان تاریخ به گونه ای شگفت انگیز و معجزه آسا تکرار شد امام دهم بیست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام یازدهم ( ع ) نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر می برد به هنگامی که ولادت ، این اختر تابناک ، حضرت مهدی ( ع ) ، نزدیک گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیری کنند ، و اگر پدید آمد و بدین جهان پای نهاد ، او را از میان بردارند بدین علت بود که چگونگی احوال مهدی ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته می شد ، جز چند تن معدود از نزدیکان ، یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری ( ع ) کسی او را نمی دید . آنان نیز مهدی را گاه بگاه می دیدند ، نه همیشه و به صورت عادی.
محل تولد: سامرا (در سرزمین عراق کنونى).
نسب پدرى: ابو محمد، حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابىطالب(ع).
نام مادر: نرجس. نام اصلىِ وى ملیکه، دختر یشوعاى، فرزند قیصر روم است. برخى گفتهاند که نام وى صیقل مىباشد.
مدت امامت: امامت آن حضرت در دو مرحله است که به «غیبت صغرى» و «غیبت کبرى» شهرت یافته است.
مدت «غیبت صغرى» از هنگام ولادت آن حضرت، در سال ??? تا سال ??? هجرى، به مدت ?? سال بوده است. و «غیبت کبرى» از سال ??? هجرى آغاز و تاکنون ادامه یافته است. این غیبت همچنان ادامه دارد تا خواست خداوند منان بر ظهور آن حضرت تعلق گیرد. در آن زمان، غیبتش به پایان مىرسد وحکومت اسلامى، در سراسر جهان، به رهبرى آن حضرت محقق مىگردد
شیعیان خاص ، مهدی ( ع ) را مشاهده کردند
در مدت 5 یا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدی که پدر بزرگوارش حیات داشت ، شیعیان خاص به حضور حضرت مهدی ( ع) می رسیدند از جمله چهل تن به محضر امام یازدهم رسیدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنمایاند تا او را بشناسند ، و امام چنان کرد آنان پسری را دیدند که بیرون آمد ، همچون پاره ماه ، شبیه به پدر خویش . امام عسکری فرمود : " پس از من ، این پسر امام شماست ، و خلیفه من است در میان شما ، امراو را اطاعت کنید ، از گرد رهبری او پراکنده نگردید ، که هلاک می شوید و دینتان تباه می گردد . این را هم بدانید که شما او را پس از امروز نخواهید دید ، تا اینکه زمانی دراز بگذرد . بنابراین از نایب او ، عثمان بن سعید ، اطاعت کنید " . و بدین گونه ، امام یازدهم ، ضمن تصریح به واقع شدن غیبت کبری ، امام مهدی را به جماعت شیعیان معرفی فرمود ، و استمرار سلسله ولایت را اعلام داشت .یکی از متفکران و فیلسوفان قرن سوم هجری که به حضور امام رسیده است ، ابو سهل نوبختی می باشد باری ، حضرت مهدی ( ع ) پنهان می زیست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری دیده از جهان فرو بست . در این روز بنا به سنت اسلامی ، می بایست حضرت مهدی بر پیکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفای ستمگر عباسی جریان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند ، و یا بد خواهان آن را از مسیر اصلی منحرف کنند ، و وراثت معنوی و رسالت اسلامی و ولایت دینی را به دست دیگران سپارند . بدین سان ، مردم دیدند کودکی همچون خورشید تابان با شکوه هر چه تمامتر از سرای امام بیرون آمد ، و جعفر کذاب عموی خود را که آماده نماز گزاردن بر پیکر امام بود به کناری زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد
ضرورت غیبت آخرین امام
بیرون آمدن حضرت مهدی ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد کارگزاران و ماموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بیشتر جستند کمتر یافتند ، و در چنین شرایطی بود که برای بقای حجت حق تعالی ، امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهی برای حفظ جان آن " خلیفه خدا درزمین " نبود ، زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان بود و قتلش همان . پس مشیت و حکمت الهی بر این تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وی کوتاه گردد ، و واسطه فیوضات ربانی ، بر اهل زمین سالم ماند . بدین صورت حجت خدا ، هر چند آشکار نیست ، اما انوار هدایتش از پس پرده غیبت راهنمای موالیان و دوستانش می باشد . ضمنا این کیفر کردار امت اسلامی است که نه تنها از مسیر ولایت و اطاعت امیر المؤمنین علی ( ع ) و فرزندان معصومش روی بر تافت ، بلکه به آزار و قتل آنان نیز اقدام کرد ، و لزوم نهان زیستی آخرین امام را برای حفظ جانش سبب شد در این باب سخن بسیار است و مجال تنگ ، اما برای اینکه خوانندگان به اهمیت وجود امام غایب در جهان بینی تشیع پی برند ، به نقل قول پروفسور هانری کربن - مستشرق فرانسوی - در ملاقاتی که با علامه طباطبائی داشته ، می پردازیم :" به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهیه را میان خدا و خلق ، برای همیشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پیوستگی ولایت را زنده و پابر جا می دارد ... تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد - صلی الله علیه و آله و سلم - ختم شده می داند ، ولی ولایت راکه همان رابطه هدایت و تکمیل می باشد ، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می داند . رابطه ای که از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی کشف نماید ، بواسطه دعوتهای دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمد - صلوات الله علیهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولایت جانشینان وی ( به عقیده شیعه )زندهبوده وهست وخواهدبود،اوحقیقتی است زنده که هرگز نظ ر علمی نمی تواند او ر ا از خرافات شمرده از لیست حقایق حذف نماید آری تنها مذهب تشیع است که به زندگی این حقیقت ، لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این حقیقت میان عالم انسانی و الوهی ، برای همیشه ، باقی و پا برجاست " یعنی با اعتقاد به امام حی غایب
شمشیر ایشان
شمشیر مهدی ، سیف الله و سیف الله المنتقم است . شمشیری است خدائی ،شمشیری است انتقام گیرنده از ستمگران و مستکبران . شمشیر مهدی شمشیر انتقام از همه جانیان در طول تاریخ است . درندگان متمدن آدمکش را می کشد ، اما بر سر ضعیفان و مستضعفان رحمت می بارد و آنها را می نوازد .
روزگار موعظه و نصیحت در زمان او دیگر نیست . پیامبران و امامان و اولیاء حق آمدند و آنچه لازمه پند دادن بود بجای آوردند . بسیاری از مردم نشنیدند و راه باطل خود را رفتند و حتی اولیاء حق را زهر خوراندند و کشتند . اما در زمان حضرت مهدی باید از آنها انتقام گرفته شود . مهدی ع آن قدر از ستمگران را بکشد که بعضی گویند : این مرد از آل محمد ص نیست . اما او از آل محمد ( ص ) است یعنی از آل حق ، آل عدالت ، آل عصمت و آل انسانیت است . از روایات شگفت انگیزی که در مورد حضرت مهدی ع آمده است ، خبری است که از حضرت امام محمد باقر ع نقل شده و مربوط است به 1290 سال قبل . در این روایت
حضرت باقر ع می گویند : " مهدی ، بر مرکبهای پر صدایی ، که آتش و نور در آنها تعبیه شده است ، سوار می شود و به آسمانها ، همه آسمانها سفر می کند " . و نیز در روایت امام محمد باقر ع گفته شده است که بیشتر آسمانها ، آباد و محل سکونت است . البته این آسمان شناسی اسلامی ، که از مکتب ائمه طاهرین ع استفاده می شود ، ربطی به آسمان شناسی یونانی و هیئت بطلمیوسی ندارد ... و هر چه در آسمان شناسی یونانی ، محدود بودن فلک ها و آسمانها و ستارگان مطرح است ، در آسمان شناسی اسلامی ، سخن از وسعت و ابعاد بزرگ است و ستارگان بیشمار و قمرها و منظومه های فراوان . و گفتن چنین مطالبی از طرف پیامبر اکرم ص و امام باقر ع جز از راه ارتباط با عالم غیب و علم خدائی امکان نداشته است
غیبت کوتاه مدت یا غیبت صغری
مدت غیبت صغری بیش از هفتاد سال بطول نینجامید از سال 260ه. تا سال 329ه که در این مدت نایبان خاص ، به محضر حضرت مهدی ( ع ) می رسیدند ، و پاسخ نامه ها سؤالات را به مردم می رساندند . نایبان خاص که افتخار رسیدن به محضر امام ع را داشته اند ، چهار تن می باشند که به " نواب خاص " یا " نایبان ویژه " معروفند . نخستین نایب خاص مهدی ( ع ) عثمان بن سعید اسدی است . که ظاهرا بعد از سال 260 هجری وفات کرد ، و در بغداد به خاک سپرده شد . عثمان بن سعید از یاران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام یازدهم بود و خود در زیر سایه امامت پرورش یافته بود . محمد بن عثمان : دومین سفیر و نایب امام ع محمد بن عثمان بن سعید فرزند عثمان بن سعید است که در سال 305هجری وفات کرد و در بغداد بخاک سپرده شد .نیابت و سفارت محمد بن سعید نزدیک چهل سال بطول انجامید . حسین بن روح نوبختی : سومین سفیر ، حسین بن روح نوبختی بود که در سال 326هجری فوت کرد . علی بن محمد سمری : چهارمین سفیر و نایب امام حجه بن الحسن ( ع ) است که در سال 329هجری قمری در گذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وی نزدیک آرامگاه عالم و محدثبزرگ ثقه الاسلام محمد بن یعقوب کلینی است .همین بزرگان و عالمان و روحانیون برجسته و پرهیزگار و زاهد و آگاه در دوره غیبت صغری واسطه ارتباط مردم با امام غایب و حل مشکلات آنها بوسیله حضرت مهدی ع بودند .
غیبت دراز مدت یا غیبت کبری و نیابت عامه
این دوره بعد از زمان غیبت صغری آغاز شد ، و تاکنون ادامه دارد .این مدت دوران امتحان و سنجش ایمان و عمل مردم است . در زمان نیابت عامه ، امام ( ع ) ضابطه و قاعده ای به دست داده است تا در هر عصر ، فرد شاخصی که آن ضابطه و قاعده ، در همه ابعاد بر او صدق کند ، نایب عام امام ع باشد و به نیابت از سوی امام ، ولی جامعه باشد در امر دین و دنیا . بنابراین ، در هیچ دوره ای پیوند امام ( ع ) با مردم گسیخته نشده و نبوده است . اکنون نیز ، که دوران نیابت عامه است ، عالم بزرگی که دارای همه شرایط فقیه و دانای دین بوده است و نیز شرایط رهبری را دارد ، در راس جامعه قرار می گیرد و مردم به او مراجعه می کنند و او صاحب " ولایت شرعیه " است به نیابت از حضرت مهدی ( ع ) . بنابراین ، اگر نایب امام ( ع ) در این دوره ، حکومتی را درست و صالح نداند آن حکومت طاغوتی است ، زیرا رابطه ای با خدا و دین خدا و امامت و نظارت شرعی اسلامی ندارد . بنابر راهنمایی امام زمان عجل الله فرجه برای حفظ انتقال موجودیت تشیع و دین خدا ، باید همیشه عالم و فقیهی در راس جامعه شیعه قرار گیرد که شایسته و اهل باشد ، و چون کسی - با اعلمیت و اولویت - در راس جامعه دینی و اسلامی قرار گرفت باید مجتهدان و علمای دیگر مقام او را پاس دارند ، و برای نگهداری وحدت اسلامی و تمرکز قدرت دینی او را کمک رسانند ، تا قدرتهای فاسد نتوانند آن را متلاشی و متزلزل کنند . گر چه دوری ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان - حضرت مهدی ( ع ) - بسیار درد آور است ، ولی بهر حال - در این دوره آزمایش - اعتقاد ما اینست که حضرت مهدی ( ع ) به قدرت خدا و حفظ او ، زنده است و نهان از مردم جهان زندگی می کند ، روزی که " اقتضای تام " حاصل شود ، ظاهر خواهد شد ، و ضمن انقلابی پر شور و حرکتی خونین و پردامنه ، بشریت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد ، و رسم توحید و آیین اسلامی را عزت دوباره خواهد بخشید .
اعتقاد به مهدویت در دوره های گذشته
اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجی در دینهای دیگر مانند : یهودی ، زردشتی ، مسیحی و مدعیان نبوت عموما ، و دین مقدس اسلام ، خصوصا ، به عنوان یک اصل مسلم مورد قبول همه بوده است .
اعتقاد به حضرت مهدی ( ع ) منحصر به شیعه نیست
عقیده به ظهور حضرت مهدی ( ع ) فقط مربوط به شیعیان و عالم تشیع نیست ،بلکه بسیاری از مذاهب اهل سنت( مالکی ، حنفی ، شافعی و حنبلی و ... ) به این اصل اعتقاد دارند و دانشمندان آنها ، این موضوع را در کتابهای فراوان خود آورده اند و احادیث پیغمبر ( ص ) را درباره مهدی ( ع ) از حدیثهای متواتر و صحیح می دانند.
ایشان در نگاه اهل سنت
ابن اثیر
ابن اثیر، صاحب کتاب مهم النّهایة فی غریب الحدیث و متوفای سال 606، درباره مهدی قائم آل محمد(ص) می نویسد: مهدی یعنی کسی که خداوند راه حق را به او نشان داده است و همین کلمه مهدی نام آن کسی است که پیامبر اکرم(ص) مژده داده است که در آخرالزمان خواهد آمد. در حدیث آمده است که در روزگار مهدی گذشت زمان بسیار سریع به نظر خواهد رسید و یک سال همچون یک ماه به نظر خواهد آمد.
ابن کثیر دمشقی
حافظ عمادالدین ابن کثیر، عالم بزرگ اهل سنت و متوفای سال 774 ق، در کتاب نهایة البدایة فی الفتن والملاحم می نویسد: دوران مهدی روزگار فراوانی نعمت ها خواهد بود. در آن زمان میوه ها زیاد و کشتزارها پربار می شوند. ثروت و دارایی افراد فزونی می گیرد و دین استواری خود را باز می یابد و حکومت پایدار و دشمنان سرکوب و نعمت ها ماندنی می شوند.
ابن خلدون
ابن خلدون از بزرگان حکما و مورخان اهل سنت است. وی علاوه بر مقدمه معروف تاریخ، یک کتاب مهم تاریخی به نام کتاب العِبَر و دیوان المبتدا و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر را از خود به یادگار گذاشته است. وی درباره حضرت مهدی(عج) چنین می نویسد: در بین مسلمانان در همه عصرها مشهور این است که به یقین در آخرالزمان فردی از خاندان نبوّت ظهور می کند و دین را مدد می رساند و عدل را در سرتاسر عالم گسترش می دهد و مسلمانان از او پیروی می کنند. به کمک آنها همه کشورهای اسلامی را تحت سلطه حکومت خود در می آورد و این شخصیت بزرگ مهدی نام دارد.
ابوالحسن رازی
عالم بزرگ اهل سنت ابوالحسن رازی، از منجّمان قرن چهارم و متوفای 376 ق و صاحب کتاب های الکواکب الثابتة، مرآت الاسرار و کتاب التذکرة در توصیف حضرت مهدی(عج) می نویسد: ذکر آن آفتاب دین و دولت، آن هادی ملت و دولت، آن قائم پاک احمدی، امام بر حق ابوالقاسم م ـ ح ـ م ـ د بن الحسن المهدی(رضی الله عنه): وی امام دوازدهم از ائمه اهل بیت است. مادرش نرجس نام داشت. ولادتش در شب جمعه پانزدهم شعبان واقع شد. او در کنیت و نام با حضرت رسالت پناهی موافقت دارد و القاب شریفش مهدی و حجّت و قائم و منتظر و صاحب الزمان و خاتم اثناعشر است. صاحب الزمان در وقت وفات پدر خود امام عسکری پنج ساله بودند.
محمد سفارینی
عالم بزرگ اهل سنت، محمد سفارینی، متوفای 1188 در کتاب لوامع الانوار البهیه و سواطع الاسرار الاثریة می نویسد: سخن درباره مهدی فراوان است. برخی مهدی را کسی جز عیسی علیه السلام ندانسته اند. ولی این سخن نادرست است؛ زیرا درباره قیام مهدی روایات در حدّ متواتر معنوی است. از مجموع روایات، نسبت به ظهور مهدی علم قطعی حاصل می شود و بر این اساس ایمان و اعتقاد به ظهور مهدی از اعتقادات خدشه ناپذیر اهل سنت و جماعت به حساب می آید.
صدیق حسن قنوجی
عالم بزرگ اهل تسنن صدیق حسن قنوجی در کتاب الاذاعة لما کان و ما یکون بین یدی الساعة می نویسد: تردیدی نیست که مهدی در آخرالزمان قیام می کند؛ بی آن که ماه و سال خروج او معین باشد. مردم نسل اندر نسل بر این امر اتّفاق نظر دارند و نظر کسان اندکی که مسئله مهدی را باور ندارند، در این میان بی ارزش و اعتنا نکردنی است؛ زیرا شک در این فاطمی نسب و موعود منتظر ـ که با دلایل استوار به اثبات رسیده است ـ معنا ندارد و انکار آن با وجود نصوص فراوان و مشهور گستاخی بزرگی می نماید.
عبدالرزاق کاشانی
عبدالرزاق بن احمد کاشانی، از عرفای بنام اهل تسنن و متوفای 730 ق و صاحب آثاری چون شرح فصوص الحکم ابن عربی و تحفة الاخوان فی خصائص الفتیان ، درباره مهدی قائم آل محمد(عج) چنین می نویسد: چنان که مبدأ و مظهر آن آدم صفی اللّه است و قطب آن ابراهیم خلیل و خاتم آن محمد(ص) حبیب اللّه است، مبدا فتوّت هم ابراهیم و قطب آن امیرالمؤمنین علیه السلام علی و خاتم آن محمد مهدی(عج) می باشد که خاتم ولایت است.
قرمانی دمشقی
دمشقی در کتاب اخبار الدول و آثار الأُوَل می نویسد: دانشمندان بر این عقیده اتفاق دارند که مهدی همان قیام کننده در آخر زمان است و اخبارظهور وی را تأیید می کند. ظلمت و تاریکیِ روزگاران با ظهور او به روشنایی بدل خواهد شد و با دیدن رویش ظلمت های شب تاریک جای خود را به صبح راستین خواهد داد و پرتو عدالتش سراسر جهان را تابناک تر از ماه تمام نورافشانی خواهد نمود.
ابوالحسن السمهودی
عالم بزرگ اهل سنت، سمهودی، متوفای 911 ق می گوید: از اخبار به اثبات رسیده چنین برداشت می شود که او ـ یعنی مهدی ـ از فرزندان فاطمه است. «ابوداود» می گوید: او از فرزندان امام حسن است و راز آن این است که امام حسن به ملاحظه حال امت از جانشینی و امامت صرف نظر کرد. از این رو قائم ـ در هنگام شدت نیاز و آکندگی زمین از بیداد ـ از فرزندان او انتخاب شد و این سنت خداوند در میان بندگانش است که به آن کس که برای رضای الهی از خواسته ای صرف نظر کند یا به فرزندانش، چیزی بهتر از آنچه صرف نظر کرده ارزانی می دارد و حسن بن علی در صرف نظر کردن از خلافت اصرار ورزید و خداوند این نعمت را به او عطا فرمود.
شیخ عامر بصری
عارف معروف، شیخ عامر بصری، از بزرگان اهل تسنن، قصیده ای مشتمل بر دوازده بند درباره معارف و اسرار و حکم سروده است. در بند نهم که راجع به شناخت صاحب الزمان است چنین می گوید:
ای پیشوای هدایت، تا کی غائب خواهی بود؟ ای پدر ما، با بازگشت خود بر ما منت بگذار. ما چشم به پرچم های تو داریم که می آید و بوی مشک آن به مشام ما می وزد. جهان از این مژده غرق شادی می شود و دهان ها از مسرّت آن باز می ماند. خسته شدیم و انتظار به درازا کشید. پس ای قطب وجود، تو را به خدا سعی کن بتوانیم به لقایت نائل شویم... در آمدنت شتاب کن تا بتوانیم تو را ببینیم، که دیدن محبوب پس از غیبت لذت خاصی دارد.
سیّد احمد زینی دحلان
یکی دیگر از بزرگان اهل سنت بنام سیداحمد زینی دحلان در ردّ آن دسته از افراد که معتقد بودند مهدی عباسی همان منتظر است گفته است: آنچه از روایات و احادیث گوناگون به دست می آید و علمای زیادی نیز برآن تصریح دارند این است که مهدی منتظر تا این تاریخ (زمان حیات دحلال) ظهور نکرده است و علاماتی را برای زمان ظهور او ذکر کرده اند که بعضی از آنها گذشته و برخی دیگر هنوز تحقق پیدا نکرده است و از جمله روشن ترین علامات او این است که خداوند متعال در عرض یک شب کار او را به سامان خواهد رساند و او از اولاد فاطمه است... بدون شک روزی باید ظهور کند.
تاریخ و سبب شهادت :
امام زمان(عج) هم اکنون زنده است و به خواست خداى متعال تا زمانى که قیام کند و جهان را از عدالت بهرهمند سازد، زندهخواهد بود. سپس چند سال حاکم علىالاطلاق روى زمین خواهد گردید که مدت آن، در روایات، به طور مختلف، هفت، هشت، نه، ده و نوزده سال تعیین شده است که هر سال آن برابر با ده سال فعلىِ ما است. بنابراین اگر حکومتش هفت سال باشد، برابر با هفتاد سال ما خواهد بود.
پس از شهادت آن حضرت، به مدت چهل روز هرج و مرج وفتنه و فساد درجهان حاکم مىگردد و سپس عمر این جهان به پایان مىرسد و عالم قیامت آغاز مىگردد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ